اگر سخن بر بنياد كلمه و حرف نهاده شده است و اين واژگان توليدي از نوسانات هوا در ريه و در لابه لاي دندان و ميان كام انساني، مهم ترين عامل ارتباطي انسان است؛ همين آسان ترين راه و بهترين ابزار ارتباطي، به جهاتي به سادگي در دام بيراهي و كژروي گرفتار مي آيد و به همان آساني عامل اساسي وحدت و تفاهم و همبستگي انساني به عاملي مهم در برخوردها و تضادها تغيير شكل و ماهيت مي دهد.
بسيار ديده و يا شنيده شده است كه درگيري هاي خانوادگي و يا قبيله اي يا كشور و يا حتي جهاني به دنبال تحريف واژگان و گزاره ها پديد آمده و خون ها ريخته شده و زندگي ها به تباهي كشيده شده است. قرآن با نگاهي عميق و ژرف به عنوان راهنماي شناخت و دستور كامل هدايت انساني به اين بعد از ابعاد رفتاري انسان نيز توجه داشته است و يكي از محورهاي گزاره هاي شناختي و آموزه هاي دستوري آن مسئله تحريف است. تحريف در نگرش قرآن، نابهنجاري ناشايست و زشت با كاركردهاي منفي و آسيب زننده در اشكال مختلف حقوقي (به عنوان حكم عقلايي تاييد و امضايي) و يا اخلاقي (بايد و نبايدهاي مبتني بر ارزش هاي عرفي و مشهورات و مقبولات) و يا احكام شرعي با پيامدهاي سخت و تند دنيوي و اخروي مورد بررسي، تبيين و توصيه قرار گرفته است. آن چه در اين نوشتار مورد نظر ماست بررسي نگرش قرآن به اين مسئله و واكاوي پيامدهاي مخرب و آسيب رسان آن از نگره قرآن است.
تحريف از ماده حرف به معناي كژ كردن و برگردانيدن چيزي و يا بركنار بودن از جايي است. تحريف سخن و يا كلام به معناي تغيير محتوايي و معنايي آن مي باشد. (لسان العرب، ابن منظور، ج3 ص 129 ماده حرف و نيز غيرآن از كتب معتبر لغت تازي) شيخ طوسي تحريف را امري مي داند كه با دو ابزار تاويل ناروا و زشت بدون تغيير در ساختار كلام و يا تغيير و تبديل ساختاري كلام انجام مي شود. (التبيان، شيخ طوسي، ج 3 ص 470)
به نظر مي رسد كه تحريف به شكل سه گانه اي صورت مي گيرد. مفسر نمونه براين باور است كه با توجه به مجموعه آياتي كه در قرآن درباره تحريف هاي يهوديان آمده مي توان به اين نتيجه رسيد كه تحريف يا به صورت لفظي و يا معنايي و گاه به حذف بخشي از كلام انجام مي شود. يهوديان به هر سه گونه تحريف دست مي يازيدند. (تفسير نمونه، ج 4 ص 313 تا 314)
دراين تحليل مفسر نمونه سخني از تحريف به شكل اضافه كردن آيات يا واژگان و يا بخشي از كلام، مطرح نشده است؛ شايد علت و سبب آن اين باشد كه تحريف به شكل اضافه كردن بخشي به كلام گوينده و يا نويسنده يا... اصولا به كار نمي رفته و اتفاق نمي افتاده و يا اين كه تحريف دراين معنا كاربرد نداشته و به جاي آن، براي بيان اين نوع از تغيير در كلام، اصطلاح ديگري را به كار مي گيرند.
هر رفتار انساني مبتني بر انگيزه ها به عنوان علل ايجادي و اهداف به عنوان علل غايي است. از اين رو مي بايست در جستجوي علل و انگيزه هاي تحريف و اهداف محرفان به بازخواني و تحليل آيات مربوط و يا مرتبط با تحريف پرداخت. عوامل تحريف قرآن
قرآن براي تحريف علل و عوامل چندي را بيان و مطرح مي سازد كه دراين جا به بخشي از آن ها پرداخته مي شود:
1- گمراه سازي: هدف يهوديان در تحريف آيات الهي به انگيزه گمراه ساختن ديگران انجام مي شده است و به نظر مي رسد كه اين عامل را مي توان در همه موارد تحريف ردگيري و شناسايي كرد. قرآن بيان مي دارد كه برخي از اهل كتاب برخي از مطالب را به كتاب آسماني نسبت مي دهند و مي گويند كه اين سخن از كلام خداست تا بدين طريق شما گمان كنيد كه سخني الهي است و بدان عمل كرده و باور نماييد درحالي كه آن سخن از آن خدا نيست و دروغ و افترايي بيش نيست. (آل عمران آيات 75 تا 78)
2- برخورداري از اهداف دنيوي: يكي ديگر از علل و انگيزه هايي كه موجب مي شود تا برخي از اهل كتاب به تحريف آيات الهي بپردازند و آن را به خدا نسبت دهند، رسيدن و دست يابي به اهداف دنيوي است. به اين معنا كه وقتي مطالبي را به خدا نسبت دهند باورمداران و دينداران به آساني آن را پذيرفته و بدان عمل مي كنند و واكنش منفي از خود نشان نمي دهند. انسان به طور طبيعي و فطري از خيانت در امانت و يا تصرف در اموال ديگري پرهيز داشته و آن را مكروه و ناخوش مي دارد. از اين رو اگر كسي بدون دليل عقلي و يا عقلايي در امانت خيانت و يا در اموال ديگري تصرف نمايد و به حقوق ديگران تعرض كند به طور طبيعي مورد بي توجهي و بي مهري جامعه قرار گرفته و اعتماد و حسن نظر ايشان نسبت به خائن و متجاوز كم شده با او رفتار مثبت و سازنده اي در پيش نمي گيرند. برخي از اهل كتاب و يهوديان براي اين كه در اموال ديگراني كه از اهل كتاب و بر دين ايشان نبودند خيانت كنند و به شكلي آن را براي خود حلال و مباح جلوه دهند به تحريف كتاب آسماني تورات پرداخته و گزاره هايي را به آن نسبت مي دادند تا بدين وسيله رفتار ناشايست خود را توجيه و سلب اعتماد ديگران را بازسازي نمايند. قرآن بيان مي دارد كه يكي از علل و انگيزه هاي تحريف از سوي يهوديان اين بوده است. از اين رو با تغيير و تحريف آيات تورات به خداوند افترا مي بستند كه خداوند اجازه خيانت در امانت و تجاوز در اموال غيراهل كتاب را به آنان داده است و كساني كه از اهل كتاب هستند مي توانند در اموال بي دين هايي كه اهل كتاب نيستند تصرف كنند. كه از اهل كتاب كساني هستند كه اگر بار شتري را در نزد ايشان امانت گذاري به تو برمي گردانند. اما در ميان ايشان كساني هستند كه اگر يك دينار زر در نزد ايشان به امانت گذاري در آن خيانت كرده و آن را به تو برنمي گردانند مگر آن كه مقاومت كرده و با قدرت و پافشاري مال خويش را از دست ايشان بازگيري. سبب اين گونه رفتار و خيانت در امانت را بايد در انديشه و باوري دانست كه با تحريف در آيات آسماني و افترا و دروغ به خدا آن را توجيه كرده و مشروعيت مي بخشند. اين باور و انديشه اين است كه براي بي سوادان (كساني كه اهل كتاب نيستند و دين آسماني و كتاب آسماني ندارند) راهي به سوي ما نيست و ما بر آنان حق داشته و تسلط و چيره مي باشيم؛ چون اين تسلط ما بر اميين و بي كتاب ها حكم الهي است؛ درحالي كه اين افترايي به خدا و دروغي به اوست و براين نسبت و دروغي كه مي بندند آگاه و عالم هستند. (آل عمران آيه 75)
اهل كتاب به قصد دست يافتن به اموال ديگراني كه از دين خود نيستند به روش هايي تمسك مي جويند كه از نظر عقل و عقلا امري زشت و ناپسند و غيراخلاقي و حتي غيرحقوقي است با اين همه با سوءاستفاده و تحريف آيات الهي كاري مي كنند تا رفتار نابهنجار خود را توجيه كرده و مشروع جلوه دهند. (آل عمران آيه 77 و مائده آيه 41)
3- فريب مؤمنان: شريعت اسلامي پيامبر بزرگوار از دين كامل اسلام و شريعت نهايي و پاياني است كه پس از شرايع ديگري چون يهوديت و مسيحيت آمده است. در گذشته هنگامي كه مسيحيت ظهور كرد و با استناد به آيات تورات كوشيد تا باورهاي پيشين را تحكيم و برخي از تحريفات و تصحيفات و كژروي ها را اصلاح كند، يهوديان براي جلوگيري از استفاده حضرت مسيح و يارانش از آيات تورات، دست به تحريف آيات زدند تا به قول خود، راه هرگونه سوءاستفاده از تورات و آيات را بگيرند. از اين رو آيات مرتبط با مسيح و بشارت ايشان و آياتي كه مؤيد ديدگاه ها و نظرات آن بزرگوار بوده را تحريف كردند. پس از ظهور پيامبراكرم(ص) اين مسأله دوباره تجديد و بلكه تشديد شد. يهوديان مدينه سال ها پيش به اعتبار نبوات و پيش گويي ها دانيال پيامبر(ص) و ديگر پيامبران بني اسرائيل به سرزمين مدينه آمده بودند تا در هنگام ظهور آخرين پيامبر و منجي بشريت در كنار آن حضرت بوده و از ظلم و ستمي كه بت پرستان و بي دينان بر ايشان روا مي داشتند رهايي يابند. اكنون آن حضرت ظهور كرده بود و به قول يهوديان بسياري از اميين (بي كتاب هاي غير يهودي) به او پيوسته بودند. آن حضرت در بسياري از موارد به ايشان و تورات استناد مي كرد و ادله ايشان را بر ضدشان به كار مي بست. آنان پيامبر(ص) را به جهات تورات و ديگر كتب آسماني و پيشگويي هاي پيامبران پيشين به خوبي مي شناختند به طوري كه قرآن از اين شناخت به شناخت پدر و فرزند اشاره مي كند. با اين همه از در انكار درآمدند و به مخالفت با آن حضرت پرداختند. براي رهايي از استفاده آن حضرت از آيات آسماني تورات اقدام به تحريف آيات كتاب كرده تا بدين وسيله مؤمنان را بفريبند. (آل عمران آيات 75 تا 78) جالب اين است كه برخي از عالمان يهودي براي فريب مؤمنان اهل كتاب نيز دست به تحريف زده اند تا بدين وسيله جايگاه قومي و نژادي خود و ارزش و اهميت يهوديت را در چشم باورمداران آن افزايش دهند. اين گونه است كه مثلا براي آنان ويژگي هايي چون عدم عذاب در دوزخ و يا كاهش مدت عذاب يا فرزندي خدا و مانند آن را بافته و به خدا نسبت داده اند. (بقره آيات 58 و 59 و اعراف آيات 161 و 162)
4- سنگدلي: به نظر قرآن يكي از علل و عواملي كه موجب مي شود تا انسان به تحريف آيات الهي اقدام كند، سنگدلي و قساوت قلب است. ريشه اين سنگدلي شكست پياپي پيمان و عهدهايي است كه يهوديان با خدا بسته بودند. البته اين خاص يهوديان نيست. به اين معنا كه گزاره ها و گزارش هاي تاريخي و تحليلي قرآن خاص مورد بيان نيست و نبايد در مصداق آن توقف كرد. اين ها نمونه هاي عيني و گزارش هايي است تا دانسته شود كه ريشه و علل كنش ها و واكنش هاي انسان نسبت به آيات الهي چه اموري مي باشد. در اين گزارش به خوبي روشن مي شود كه هرگاه انسان برخلاف باورهايي كه با شهادت گويي آن را پذيرفته و بدان ايمان و پيمان بسته را بشكند و مكرر گناه و تجاوز و تعدي نمايد در يك فرآيند به جايي مي رسد كه به سنگدلي دچار مي شود و نتيجه آن مي شود كه در هنگام مخالفت آن گزاره ها با كنش و واكنش هاي خود، به تحريف دست مي يازيد تا خود را توجيه كرده و ديگران را به مشروعيت عمل خود خوشبين نمايد. بنابراين انسان به طور طبيعي براي رهايي از عذاب وجدان و يا همراهي ديگران مي كوشد تا با تحريف و تغيير در محتواي آيات الهي آن را به خدا نسبت داده و عمل خود را امري ديني و در چارچوب آن نشان دهد تا علل و عوامل مخالفت ديگران را از ميان بزدايد.
قرآن شيوه ها و روش هاي چندي را در بيان تحريفات آيات الهي و كتب آسماني بيان مي كند كه برخي به صورت گزاره هاي كلي و برخي در قالب بيان موارد و مصاديق جزيي مي باشد. در اين جا به برخي از روش ها و شيوه هاي تحريف اشاره و تفصيل بحث و بررسي را به زماني ديگر واگذار مي كنيم:
1- چرخاندن زبان: برخي از واژگان با كمي تغيير در تلفظ، معناي ضد و يا مخالف مي يابد و بر معنايي كه از آن به طور جدي اراده شده دلالت نمي كند. در زبان فارسي مي توان به تحريف در معناي (نگريست) اشاره كرد كه با كمي تغيير در زبان و چرخاندن آن مي توان از آن اراده (ديدن و يا گريه نكردن) كرد. هم چنين است واژه (مهر) كه مي تواند به معناي مهرنهادن و يا محبت كردن دلالت كند و نيز (پر) پريدن و پركردن و انباشت نمودن دو معنايي است كه از تغيير و چرخاندن آن در ذهن مخاطب و شنونده پديدار مي شود. يكي از روش هايي كه برخي از اهل كتاب براي تحريف استفاده مي كردند اين گونه بوده است كه خداوند در آيه 78 سوره آل عمران به آن اشاره مي كند.
2- انتساب دست نوشته ها: يكي از روش هاي تحريف آيات آسماني انتساب دست نوشته هاي خود به عنوان بخشي از كتاب الهي است. اين روش به جهت ناداني و بي سوادي اكثريت مردم امكان پذير است. به اين معنا كه مي توان به طرق مختلف آن را به دين نسبت داد. (آل عمران آيات 75 تا 78) در زمانه ما اين مسأله در دين اسلام مي تواند به شكل انتساب به روايت معتبر از نبي(ص) خودنمايي كند. از اين روست كه به جهت عدم امكان تحريف قرآن به اين شكل، برخي از دنياخواهان به تحريف در روايات و انتساب سخنان خود به معصوم و به ويژه پيامبر(ص) اقدام ورزيدند و آن را به آن حضرت منتسب كرده اند. آن حضرت(ص) بارها و بارها از اين كه مخالفان و منافقان به اين شيوه دست به تحريف آموزه هاي اسلام شوند، هشدار داده و مردمان را به عذاب سخت بشارت داده و ترسانده است.
3- تغيير و تبديل كلمات و واژگان: يكي ديگر از روش هاي اهل تحريف تغيير در كلمات و واژگان است كه نمونه آن را خداوند در مسأله آمرزش خواهي يهود از خدا بيان مي دارد. خداوند از ايشان خواسته بود تا در هنگامه نيايش و آمرزش واژه و تعبيرخاصي چون (حطه) را به كار بردند كه ايشان آن را به واژه ديگري تحريف و تبديل مي كنند تا از بار معنايي آن بكاهند و نوعي ارزش كاذب براي خود در هنگامه دعا ايجاد كرده و از خفت معنايي واژگاني رهايي يابند. اين گونه است كه قول را به قول ديگري تبديل و تغيير مي دهند. (بقره آيات 58 و 59 و نيز اعراف آيات 161 و 162)
4- نهان كردن و كتمان:از روش هاي تحريف، كتمان و نهان كردن آيات و معارف و آموزه هاي الهي است. به اين معنا كه با گزينش برخي از آيات و تكرار و خواندن آن مردم را به سمت و سويي مي كشند كه اهداف مادي و دنيوي آنان را تأمين مي كند و در همان حال از برخي از آيات و معارفي كه مي تواند به ضرر و زيان آنان تمام شود چشم فرو مي بندند و آن را كتمان و نهان مي سازند. (انعام آيه 91)
اين ها برخي از علل و عوامل و انگيزه هاي تحريف در دين است كه از سوي منافقان و مخالفان صورت مي گيرد. برخي از مؤمنان بدون توجه به علل و انگيزه هاي عالماني كه اين گونه در دين تحريف مي كنند از عالمان دنيا طلب خود پيروي مي كنند و از آنان نمي خواهند كه ادله و دلايل روشن خود را نشان دهند. بنابراين برهمگان واجب و وظيفه است تا با شناخت از كتاب الهي و مطالعه و خواندن آن خود را به مسايل ديني آشنا كنند و راه تحريف را بر منافقان و عالمان دنياخواه ببندند. تقويت تقوا (يونس آيه 15 و نيز مائده آيه 44) و مهار و كنترل نفس و دوري از شيطان (نساء آيه 119) و بازخواست مديران و مسئولان و عالماني كه امر دين و دنياي مردم را در دست دارند مي تواند راه را بر تحريف و هرگونه سوءاستفاده از دين ببندد. بنابراين افزون بر هوشياري عالمان خداترس بر مؤمنان است با نظارت دقيق نگذارند تا راه تحريف بر كسي گشوده شود.